پيام

2-زندگي
92/5/17

+ امروز نزديک غروب رفتم واسه خودم يه چادر خريدم. خواستم عيدي من به خدا واسه فردا چادري شدنم باشه. با ذوق و شوق چادر خريدم و اومدم خونه. مامانم که ديد عصباني و رنجيده خاطر شد از من. باهام کلي دعوا کرد. دلم گرفت. از خودم... از حسي که الان دارم...ولي مامان من به خاطر خدا ميخواستم چادري بشم،چرا نميذاري!!!!!!!!

« لنگرودي » 94/4/20

آجيم ميگه چادر سر نکن، عذاب ميکشي، سخته، الان جوگير شدي... يعني من جوگير شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

:) سلام .. عيدتون مبارک @};- نباس عجله کرد..بايد با يک شيب ملايم يکي دوماهه فضا رو فراهم کنين..بعدش همه بلطف خدا اکثرا موافق وحامي ميشن :) @};-

ميگن، از بس که تو اين وب هاي مذهبي ميري و دوستاي مذهبي داري جوگير شدي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

يک ساله که نوع دوستام عوض شدن، خودمم عوض شدم. ولي کسي نميخواد باورم کنه!!!!!!!!!!!!

بايد صبوري کرد بايد اسسته اسسته و الا هم شما هم خانواده درين دلخوري ها اسيب مي بيينين@};-

خدايا من ازت عيدي نميخوام، فقط ميخوام که کمکم کني که زخم زبوناي مردم رو بعد سر کردن چادر بتونم تحمل کنم، بتونم دل مامانمو بدست بيارم.....

سلام. نميدونم....خيلي دودلم..... ولي حس ميکنم امنيتم فقط با چادر تامين ميشه ولي چرا هيشکي اينو درک نميکنه!!!!!!!!1

هم عيدي بتون ميدن @};- هم دل خانواده ومادر همراه ميشه..الهي امين @};-

ممنون!ايشالله حاجت روا شيد. مامان ميگه همه شب عيد ميرن لباساي رنگ روشن ميخرن تو رفتي چادر سياه خريدي!!!!!!!!!بهم ميگه خب ميرفتي از اين چادر گلدارها ميخردي:(

ميگم مــــــــــــــامــــــــــــــــــان!!!!!من ميخوام تو خيابون سر کنم!!!!!!!!!يدفعه بهم چپ چپ نگاه کرد!!!!!!خداروشکر کاردي، استکان نعلبکي کنارش نبود!!!!!!!!!!!!

:) افرين به اين مامان .. حداقل اول ش چادر قهوه اي يا سبز تيره و براي خونه گلدار بخرين ..بعد 6 ماه يک سال يه بررسي مجددي مي کنين @};-

حاج آقا، من دانشگاه تدريس ميکنم....يا بايد رومي رومي يا زنگي زنگي... نميتونم آروم آروم پيش برم.... دانشجوها چي فکر ميکنن!!!!!!!! من معلمم.... بايد واسه شاگردام الگو باشم!!!!!!!!!!!!!!!!!

:) چادر قهوه اي يا سبز تيره که بد نيست :) ولي بازم مي بينيين سخته تو دانشگاه؛ مشکي يا سياه يا بلک بپوشين @};-

خدا خيرتون بده. اينجا که من هستم چادر مشکي به زور پيدا ميشه چه برسه به قهوه اي يا سبز تيره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پس ديگه بايد دل مادر رو بدس بيارين ديگه :)

هيشکي دوس نداره من چادر سر کنم....هيشکي!!!!!!!!!!

بالاخره يه فرصت يک ماهه بشون بدين توجيه شون کنين به انتخاب تون احترام بذارن..اگه الان اسيب بزنن فردا برا ده تا مساله مهم زندگي ضعيف و وابسته بار ميايين..اينو بايس درک و پذيرن @};-

نه بابا. مستقيما تو زندگيم دخالت نميکنن. ضمن اينکه همسرم با چادر سرکردنم موافقه و مشکلي نداره...

خيلي خيلي خيلي مبارکتون باشه....واقعا تولدتون مبارک...شما بايد عيد فطر جشن تولد بگيرين....کادوي شما هم محفوظه:)

ممنون. آخ جون يه نفر کارمو تاييد کرد. الان دنبال کش واسه چادرم ميگشتم. ولي جرات نميکنم به مادر محترم بگم که کش چادر کجاست.

نه بفرما کش چادر هم ازشون بگيرين :)

ميخاين ما کش چادر بديم بهتون؟:)

دير نظرتونو خوندم جناب سيد. با کمال پر رويي تمام رفتم به مادر محترم گفتم کش چادر کجاست و ايشان هم تهديدم کردند که فردا ( روز عيد) چادر را نپوشم.بساطي شده اين چادر واسه ماهااااااااااااا!!!!!!!!!!!

:) حداقل فردا که همه جمع هستن نکنين بهتر نيس؟؟ و کم کم انجام بشه

بله بهتره. همين کارو ميکنم. ميذارم واسه بعد...